söndag 30 januari 2011

حسن عباسی جنایتکار خونخوار داور جشنواره فیلم فجر / خاک بر سر فیلم سازانی که داوری فیلم خود را به او بسپارند



شاید بهتر باشد اگر بنویسیم در جشنواره ای شرکت کنند که داور آن حسن عباسی است.
در خبرها آمده که حسن عباسی که بی شک یکی از کثیف ترین، خونخوار ترین و شیاد ترین افراد روی زمین است داور جشنواره فیلم فجر شده.
تمام فیلم سازانی که فیلم هایشان را برای داوری به این ...زاده ...شرف بسپارند افراد بدبخت و پستی هستند.

این فیلم را ببینید که این مردک خونخوار حراف چگونه از پایان جنگ و پایان کشتار جوانان دوکشور مسلمان ایران و عراق چگونه به بدی یاد می کند. او می گوید با پایان دادن جنگ جام زهر را به امام نوشاندند.
این بی شرف ..... زاده پست مدعی است باید جنگ باید ادامه پیدا می کرد و جوانان بیشتری کشته می شدند تا این مردک و امام جاهلش خوش خوشانش شود
یک مشت انسان نادان شستشوی مغزی شده هم نشسته اند و برای جملات خونخوارانه این مردک حراف شیاد کف می زنند



ای آخوندها و ای حزب اللهی ها چرا جنایت کردید؟


5 kommentarer:

  1. او بي شك يكي از بهترين تحليل گران فيلم در ايران است. او خيلي بهتر از فيلمسازان و درس خوانده هاي سينما مي تواند فيلم ها را تحليل بررسي كند. ايده هاي او ناب است .

    SvaraRadera
  2. کاش امثال آقای عباسی رو بیشتر داشتیم.
    مشکل امثال شمای وبلاگ نویس هستی که معلوم نیست تو کدوم نقطه ی دنیا نشستی و میگی لنگش کن. جمع کن بساطت رو بابا.

    SvaraRadera
  3. Anonym sa
    tooy watan frooshe arabzade jam kon basate jenayateto az irane maakesafathaay aasghaal

    SvaraRadera
  4. dig'e ba oon chizayee ke too in 1-2 saal rokh dade, har kee az oon jenayat kara hemayat kone, khodesham joz e oonas.

    SvaraRadera
  5. شاعر ناشناس: شعری از برای امام

    اماما ! من بر آن سيمای همچون عَنترت ريدم
    بر آن ريش و سبيل و صورت بد منظرت ريدم

    گرچه دورم با تاسف از حضور انورت لیکن،
    من مخلص غياباً بر حضور عَن وَرت ريدم

    امامی، رهبری، اما بقدر خر نميفهمی
    به ريشت ، بر آن فهمِ هم از خر كمترت ريدم

    به توضيح المسائل ، آن اراجيفی كه بنوشتی
    به تاليفات بی ارج و بهای ديگرت ريدم

    به تسبيح و عَبا و جامه ی تقوی كه پوشيدی
    بر آن عمامه ی پيچيده بر دور سرت ريدم

    شنيدم گفته ای مسجد بُوَد از بهر ما سنگر
    به سرتاپای آن مسجد كه باشد سنگرت ريدم

    ز حزب اللّهيان تشكيل نيرو دادی و لشكر
    به نيرويت، به حزبت، بر تمام لشكرت ! ريدم

    نه تنها بر خودت بل بر طرفــدارانت ای خائن
    که بر فرق پسر، دختر، برادر، خواهرت ريدم

    نداری چون پدر، من از پدر چيزی نمی گويم
    ولی ای بی حيا رهبر به روح مادرت ريدم

    عيال مهربانت وقت ريدن شد فراموشم
    كنون (با عذرخواهی) بر دهان همسرت ريدم

    تو ريدی بر تمــام مملکت منهم پی جبران
    ز انگشتان پا بگرفته تا فرق سرت ريدم

    تو آن جغدی که بال و پر ترا بخشيد آن کوسه
    روا باشــد اگـر گـويـم که بر بال و پرت ريدم

    بُوَد گوش تو كر، فرياد ملت بی اثر، ای خر
    کنون من ای خر مُظطَر، بر آن گوش كرت ريدم

    اگر اسلام اهریمن برایت بوده است آیین
    بر الله ت، به قرآنت، بر آن دین سراسر نکبتت ریدم
    اگراينست ترا دين وَ گر اينست پِيغمبَر،
    به آئينت، به دينت، بر سر پيغمبرت ريدم

    SvaraRadera