torsdag 13 januari 2011

پارسي را پاس داريم

پارسي را پاس داريم


پس از حمله عربها به ايران چون در زبان آنها چهار حرف ( گ چ پ ژ ) وجود نداشت هر واژه يا نامی که در زبان پارسی با اين چهار حرف بود را  دگرگون کردند و به جای "گ" از "ج" , بجای "چ" از "ج" , بجای "پ" از "ب" و بجای "ژ" از "ز" استفاده کردند و هشت حرف نيز از زبان عربی به درون زبان پارسی آمد (ث ح ص ض ط ظ ع ق ) پس هر واژه ای با اين هشت حرف ديديد دنبال مساوی پارسی آن بگرديد.


به جاي اولين بگو نخستين
به جاي ابتدا بگو نخست
به جاي شروع بگو آغاز
به جاي لباس بگو پوشاك- جامه
به جاي فتح يا ظفر بگو پيروزي
به جاي رئيس يا مسئول بگو سرپرست
به جاي مراجعت بگو بازگشت
به جاي شجاع بگو دلير- شيردل
به جاي طعم بگو مزه
به جاي عاقبت بگو سرانجام
به جاي خطيب بگو سخنران
به جاي صلح بگو سازش- آشتي
به جاي ظاهر بگو نما
به جاي مشاهده بگو نگريستن- تماشا
به جاي داخل بگو تو يا درون
به جاي منهدم بگو نابود
به جاي انهدام بگو نابودي
به جاي اطلاع بگو آگاهي
به جاي حاضر بگو آماده
به جاي ساحل بگو كناره يا كنار
به جاي غريب بگو ناآشنا
به جاي غريبي بگو ناآشنايي
به جاي غسل بگو شست و شو
به جاي عهد بگو پيمان
به جاي تذكر بگو يادآوري- گوشزد
به جاي قريب بگو نزديك
به جاي بين بگو ميان
به جاي صلوه بگو نماز
به جاي قرار بگو پيمان
به جاي قدرتمند بگو نيرومند
به جاي رسول بگو فرستاده
به‌ جاي جواب بگو پاسخ
به جاي سارق بگو دزد
به جاي قابل قبول بگو پذيرفتني
به جاي عرض بگو پهنا
به جاي طول بگو درازا
به جاي طويل بگو دراز
به جاي ارتفاع بگو بلندي
به جاي عريض بگو پهن
به جاي عميق بگو گود
به جاي مريض بگو بيمار
به جاي مريضي بگو بيماري
به جاي مريض‌خانه بگو بيمارستان
به جاي مجروح بگو زخمي
به جاي جرح بگو زخم
به جاي صدمه بگو آسيب
به جاي صدمه ديده بگو آسيب ديده
به جاي مصدوم بگو آسيب ديده
به جاي اولاد بگو فرزندان
به جاي مرحومه بگو شادروان
به جاي استعمال بگو كاربرد
به جاي دليل بگو انگيزه
به جاي دلايل بگو انگيزه‌ها
به جاي مشابه بگو همانند
به جاي درك كردن بگو پي بردن
به جاي مثال بگو نمونه
به جاي براي مثال بگو براي نمونه
به جاي اخطار بگو هشدار
به جاي ايمان بگو باور- باورداشت
به جاي بلافاصله بگو بي‌درنگ
به جاي زياد بگو بسيار
به جاي خراب بگو ويران
به جاي خرابه بگو ويرانه
به جاي جسد بگو پيكر
به جاي حدس بگو گمان
به جاي حدس مي‌زنم بگو گمان مي‌كنم
به جاي مقاومت بگو پايداري
به جاي علامت بگو نشانه
به جاي علائم بگو نشانه‌ها
به جاي علائم راهنمايي و رانندگي بگو نشانه‌هاي راهنمايي و رانندگي
به جاي حمل و نقل بگو ترابري
به جاي فقر بگو تهيدستي- نداري
 به جاي فقير بگو تهيدست
به جاي مقايسه مي‌كنم بگو مي‌سنجم
به جاي خلاصه بگو چكيده
به جاي مذهب- دين بگو كيش- آيين
به جاي الان بگو اكنون
به جاي حالا بگو اكنون
به جاي بدون شك بگو بي‌گمان
به جاي بي‌شك بگو بي‌گمان
به جاي دفاع بگو پدافند
به جاي معادل بگو برابر
به جاي تمامي بگو همگي
به جاي عصاني بگو خشمگين
به جاي شهادت بگو گواهي
به جاي شهادت داد كه ... بگو گواهي داد كه ...
به جاي اذيت بگو آزار
به جاي بي‌فايده بگو بيهوده
به جاي فايده بگو سود- هوده
به جاي تخمين بگو برآورد
به جاي محترم بگو ارجمند
به جاي احترام بگو ارج
به جاي ممكن بگو شدني
به جاي واحد بگو يكتا
به جاي خداي واحد بگو خداي يكتا
به جاي حد بگو مرز- كران
به جاي احتياط بگو پروا
به جاي موسسه بگو بنياد- نهاد- سازمان
به جاي مهاجرت بگو كوچ
به جاي اقتباس از ... بگو برگرفته از ...
به جاي قيام بگو شورش- خيزش
به جاي مختلف بگو گوناگون
به جاي قسمت دوم بگو بخش دوم
به جاي قديمي بگو كهنه
به جاي جديدالانتشار بگو تازه چاپ
به جاي جديدالتاسيس بگو نوساز- تازه‌ساز
به جاي البسه بگو پوشاك
 به جاي محله بگو برزن
به جاي خالص بگو ناب- سره (sare)
به جاي طبيعت انسان بگو سرشت آدمي
به جاي ماهيت كار بگو سرشت كار
به جاي پيش شرط بگو پيش نياز
به جاي علاوه بر اين بگو افزون بر اين
به جاي لجباز بگو يكدنده- ستيزه‌جو
به جاي لجبازي بگو يكدندگي
به جاي مستمر بگو پيوسته
به جاي مسكن (دارو) بگو آرامبخش
به جاي مبارك باد بگو خجسته باد
به جاي خادم بگو پيشكار
به جاي ميلاد بگو زادروز
به جاي عمل بگو كنش
به جاي عكس‌العمل بگو واكنش
به جاي اطلاعات بگو داده‌ها
به جاي معلومات بگو دانسته‌ها
به جاي تدبير بگو راهكار
به جاي نجوم بگو اخترشناسي
به جاي منجم بگو اخترشناس
به جاي قوم بگو تيره
به جاي بي‌توجه بگو بي‌پروا
به جاي توجه بگو پروا
به جاي عادت بگو خو
به جاي عادت كردم بگو خو گرفتم
به جاي خيال كردم بگو گمان كردم- پنداشتم
به جاي اساس بگو بنياد
به جاي بصيرت بگو بينش
به جاي خبر بگو تازه
به جاي اخبار بگو تازه‌ها
به جاي انتظار بگو چشمداشت
به جاي انتظار داشتن بگو چشم‌داشتن
به جاي دقيق بگو ريزبين
به جاي درس بگو آموزه
به جاي درس اول بگو آموزه‌ي نخست
به جاي متعدد بگو انبوه
به جاي اختراع بگو نوآوري
به جاي امتناع بگو خودداري- پرهيز
به جاي امتناع كردن بگو خودداري كردن
به جاي صالح بگو درستكار
به جاي صحيح بگو درست
به جاي انعكاس بگو بازتاب
به جاي وضع حمل بگو زايمان
به جاي نوراني بگو درخشان
به جاي از بين بردن بگو از ميان بردن
به جاي دعا بگو نيايش
به جاي دعا مي‌كنم بگو نيايش مي‌كنم
به جاي وحشت بگو هراس- ترس- بيم
به جاي كافي است بگو بس است


Inga kommentarer:

Skicka en kommentar