onsdag 22 december 2010

خیزش بی‌خدایان

خیزش بی‌خدایان - از اشپیگل آلمان
نسل جدیدی از منتقدان و دانشمندان، خودشان را آماده می‌کنند تا جهان را از اسارت خداوند آزاد کنند. سلاح آنها، داروین، اینترنت و نارضایتی رو به رشد مردم از کشیش‌ها و آخوندهاست.
«پاپ» آتئیست‌های نوین در خانه‌ای که بیشتر شبیه کلیساست، زندگی می‌کند.
ریچارد داوکینز متفکر برجسته‌ای است برای همه آنانی که تصمیم گرفته‌اند، جهان را برای همیشه از اعتقادات مذهبی، ملاها و مجاهدین تمامی مذاهب، پاک کنند.

ریچارد داوکینز، زیست‌شناس در زمینه‌ی فرگشت (تکامل)، از طرف مجله‌ی انگلیسی «پروسپکت» و مجله‌ی امریکایی «فارین پلیسی»، به عنوان سومین روشنفکر اثرگذار دنیا انتخاب شده است.

داوکینز کتاب‌های مهمی نوشته است از جمله «ژن خودخواه»، اما با کتاب دیگر خود، «توهم خدا» که در سال 2006 در امریکا و انگلیس، سی هفته جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها بود، مشهور شد؛ کتابی که بسیار هیجان‌انگیز و با قدرت کلام شگفت‌انگیزی نوشته شده است.

او می‌گوید: «مذهب در بیست سال گذشته، خیلی راحت کارش را انجام داده است، چون افرادی که مذهبی هستند، ناخودآگاه از طرف دیگران به عنوان انسان‌های برجسته در نظر گرفته می‌شوند. به کشیش‌ها ارج بسیاری نهاده شده و آنها را به تمامی "کمیسیون‌های اخلاق" دعوت می‌کنند، اما حالا موضوع فرق کرده است؛ مردم از این جریان خسته شده‌اند و این با قدرت گرفتن اسلام بی ارتباط نیست. اکنون زمان درستی است برای نگاه و تفکری تازه برای تمام آتئیست‌های نوین.»

آتئیست‌ها، شعار «اعتقادی ندارم و این پسندیده است» را انتخاب کرده‌اند. سلاح آنها دانش و عقل است. برخلاف زمان فوئرباخ و ولتر با استفاده از اینترنت، این شعار را هرکسی می تواند بشنود. آنها تصمیم دارند از بازگشت مذهب‌گرایی جلوگیری کنند.

«این یک واقعیت ناهنجار است وقتی که واتیکان به کاریکاتور محمد اعتراض می‌کند، کشیش‌ها روابط انسان‌ها را به بهانه‌ی اینکه مغایر طبیعت است، غیر قابل قبول می‌دانند و رئیس جمهور ایران در سازمان ملل، نور امام زمان را دور سرش می‌بیند در حالی که درباره‌ی برنامه‌ی اتمی کشورش سخنرانی می‌کند.»

خیلی از نظرات داوکینز مورد استقبال مردم قرار گرفته است. « خدای کتاب عهد عتیق یکی از نا مطلوب‌ترین شخصیت‌های تاریخ ادیان و ادبیات است؛ حسود، ناعادل، نژادپرست، متنفر از همجنسگرایان، قاتل کودکان، کوته‌بین، خود بزرگ‌بین و از بین برنده‌ی قومیت‌های کوچک.»

وقتی از او سئوال می‌شود که آیا آتئیست است؟ پاسخ می‌دهد: « اگر شما هم به زئوس، آپولو و گوساله‌ی طلایی فکر کنید، نمی‌توانید آتئیست نشوید. من تنها یک خدای دیگر به لیست خدایان اضافه می‌کنم.»

او درباره‌ی این‌که آیا شانسی برای آتئیست‌ها وجود دارد؟ در حالی‌که در امریکا، ۴۴ درصد مردم اعتقاد دارند که مسیح تا ۵۰ سال آینده ظهور خواهد کرد، می‌گوید: «فکر می‌کنم که شانس خوبی داریم، حالا به ویژه در اینترنت، بحث‌های گوناگونی در این‌باره می‌شود و خیلی‌ها از این‌که کسی پیدا شده که حرف دل آنها را می‌زند، خوشحال هستند.»

طرفداران آتئیسمآتئیسم نوین خود را Bright (روشن‌بین) می‌نامند. Bright کسی است که به دنیا نگاه طبیعی و فاقد از هرگونه نظر فراطبیعی دارد. آنها به ارواح، فرشتگان و خدا اعتقادی ندارند.

داوکینز می‌گوید: « شاید اصطلاح Brightکمی خودبزرگ‌بینانه باشد ولی در امریکا اصطلاح آتئیست خیلی بد تفسیر می‌شود درست مثل کلمه‌ی همجنسگرا.»

آتئیست‌ها در شهرهای بزرگ امریکا هر ماه دور هم جمع می‌شوند و نظرات‌شان را با یکدیگر مبادله می‌کنند. این نظرات را می‌توان این‌گونه خلاصه کرد: خدا وجود ندارد؛ وجودش غیر منطقی، نالازم و بدتر از همه خطرناک است. ادیان نه تنها نادرست بلکه به ضرر ما هستند.

آتئیست‌ها نگاهی به دنیا دارند که بر اساس دانش است. آنان جهان را بر اساس علم تفسیر می‌کنند. آتئیسم نوین با جبهه‌گیری جدید در مقابل مذهب خود را موظف می‌داند که نباید مثل گذشته با ادیان کنار آمد بلکه آنها حالا آنقدر مدرک در دست دارند تا بر سر واقعیت بجنگند.

داوکینز می‌گوید: «دنیایی را تصور کنید بدون مذهب! دیگر ترورهای انتحاری، یازده سپتامبر، جنگ‌های صلیبی، سوزاندن جادوگران، نسل‌کشی بوسنی، کشتار یهودیان در اروپا، نا آرامی‌های ایرلند شمالی و مبلغان مذهبی که جیب مردم ساده‌لوح را خالی می‌کنند، وجود نداشت. جهانی بدون طالبان، بدون رئیس جمهوری که سخنانش را با گفته‌های مسیح می‌آمیزد قبل از آنکه فرمان بمباران کشورها را بدهد، بهشت می‌شد.»

اما آیا این قدرت‌طلبی و زیاده‌خواهی نیستند که باعث زشتی و بدی در این کره‌ی خاکی می‌شوند؟

«جنگ بین پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها در ایرلند شمالی به جهت اختلافات تئوریک مذهبی نیست بلکه هدف آنها انتقام است، انتقام‌گیری مابین انسان‌هایی که هیچ تفاوتی جز مذهب‌شان با یکدیگر ندارند و این تفاوت و مرزبندی توسط مدارس مذهبی زنده نگه داشته می‌شود.»

آتئیست‌ها در کشورهایی که بیشتر مورد حملات تروریستی قرار گرفته‌اند، فعال‌ترند. آنها خودشان را در مقابل موجی قرار داده‌اند که می‌خواهد جهان را به سمت یک جهاد تمام عیار پیش ببرد. در امریکا رهبری آتئیست‌ها را کریستوفر هیچکنز به عهده گرفته است. پیام آخرین کتاب او این است: «خدا بزرگ نیست، مذهب هر چیزی را مسموم می‌کند، دشمن علم و پایه‌اش دروغ و ترس است، باعث نسل‌کشی، تبعیض نژادی و جنسیتی می‌شود.»

در فرانسه رهبری آتئیست‌ها به عهده‌ی میشل انفرای است. کتاب آخر او «ما به خدا نیازی نداریم» است. خود او می‌گوید که قادر است پایه‌گذار یک دین نوین باشد. در هلند آیان هیرسی علی، غرب را متهم به کوته‌بینی می‌کند اگر فکر کند، می‌تواند با اسلام گفت‌وکو کند. در ایتالیا پیر جورجو ادیفردی ریاضی‌دان، با مقاله‌اش «چرا می‌توانیم غیر مسیحی باشیم» سر و صدای بسیاری به پا کرده است.

حادثه‌ی یازدهم سپتامبر به این موج آتئیسم بسیار کمک کرده است. بسیاری از امریکایی‌ها، من‌جمله جری فارل بر این باور بودند که هم‌جنسگرایی و فمینیسم مفرط ، باعث فاجعه‌ی یازدهم سپتامبر شده و این کیفر جامعه‌ی گناهکار است، اما سام هریس دقیقاً ١٢ سپتامبر شروع به نوشتن کتابی کرد که در آن یادآوری می‌کند که قهر خداوند دلیل فاجعه‌ی یازدهم سپتامبر نبود، بلکه خود خداوند. یک تحصیلکرده‌ی دانشگاه نمی‌توانست بدون اعتقاد به خداوند قبل از اصابت هواپیما، الله را فریاد بکشد و هواپیما را به ساختمان بکوبد. سام هریس می‌دانست که تنها ١٢ درصد امریکایی‌ها به طبیعی بودن رخدادهای طبیعی اعتقاد دارند و بسیاری از آنها فکر می کنند که دست یک دانای کل در همه چیز طبیعت در کار است.

هریس می‌گوید: «پس از یک صد سال پژوهش درباره‌ی عمر کره‌ی زمین، هنوز بیشتر از نیمی از امریکایی‌ها اعتقاد دارند که کل جهان ٦٠٠٠ سال پیش به وجود آمده است تقریباً ١٠٠٠ سال بعد از آن‌که سومری‌ها چسب را اختراع کردند.»

او نمی‌توانست بپذیرد که نمایندگان امریکا از طرف افرادی انتخاب می شوند که اعتقاد دارند دایناسورها و موریانه‌ها در کشتی نوح بودند.

کتاب او «پایان اعتقاد مذهبی» با استقبال فراوانی روبه‌رو شد؛ حالا او می‌داند که تنها نیست. هریس از دادن مجوز ترجمه‌ی عربی کتاب دیگرش «نامه به ملت مسیحی» خودداری کرد چراکه نمی‌خواست جان مترجم به خطر بیافتد.

ده فرمان آتئیست‌ها از این قرار است:

١- تو نباید اعتقاد داشته باشی! به احتمال بسیار زیاد هیچ نیروی فراطبیعی وجود ندارد . پدیده‌های غیر قابل توضیح، دلیل بر معجزه نیستند بلکه پژوهش کافی درباره‌ی آنها نشده است. وجود خداوند را درست مثل وجود اسب شاخ‌دار نمی‌توان با مدرک اثبات کرد. آتئیسم راه درمان اعتقاد نیست بلکه سلامتی روحی دوباره بازیافت شده است.

٢- تو نباید در ذهنت تصویری بسازی و آن را خدا بنامی! خدا محصول انسان است، نه برعکس. وحی ریشه در صدمه‌دیدگی لایه‌های مغز دارد و نه ارتباط با جهان دیگر. ما کارهای غیر عقلانی بسیاری انجام می‌دهیم چراکه مغز ما یک لحظه‌ی غیر واقعی تولید کرده است. اعتقاد، بیشتر شبیه سرعت‌گیر خودکاربرای تفکر است.

٣- تو نباید هیچ خدایی را در کنارت تحمل کنی! دوره‌‌ی زندگی مسالمت آمیز با معتقدان به سر آمده است. از زمان فتوا بر علیه سلمان رشدی و جهاد در مقابل جهان مدرن دیگر هم‌زیستی با معتقدان معنایی ندارد.
هیچنز می‌گوید: «آدم نمی‌تواند بگوید که خیلی خوب، تو رؤیای امام زمانت را می‌بینی و من توماس پین می‌خوانم. مؤمن تا جهان را به زانو درنیاورد دست از کار نمی‌کشد.»

٤- تو نباید حتماً یک خالق داشته باشی! تئوری داروین تمامی توضیحات کافی را داده است که چطور از بی نظمی، نظم به وجود آمده است و احتیاجی به یک طراح هوشمند نیست.

٥- تو باید ارزش کودکان را بدانی و آنها را در انتخاب خدای‌شان آزاد بگذاری! هیچ انسانی از بدو تولد مسیحی یا مسلمان به دنیا نیامده است. کسی که از بد اقبالی در یک خانواد‌ه‌ی مذهبی به دنیا می‌آید، احتمال این‌که تمام عمرش درگیر شیرینی شربت شهادت بشود یا مثل آمیش‌های پنسیلوانیا، اجازه‌ی استفاده‌ی هیچ دکمه‌ی لباسی را نداشته باشد و از لحاظ فکری یک عمر به صندلی اعتراف کلیسا زنجیر بشود، زیاد است.

آتئیست‌های نوین خواهان آموزش پرورش عادلانه برای کودکان هستند. آنها تفاوت زیادی بین تنبیه بدنی کودکان و سوء استفاده‌ی روحی و فکری آنها در مدارس راهیان مسیح نمی‌بینند.

٦- نیکوکار باش حتی بدون خدا! آیا بدون خدا هر چیزی مجاز است؟ نه! یک فلسفه‌ی اخلاق وجود دارد بدون آن‌که معتقد به مذهب باشد. هیچنز می‌گوید: «به نظر، انسان‌ها با یکدیگر بهتر رفتار می‌کنند وقتی که به کوتاهی این زندگی فکرمی‌کنند.»

٧- تو نباید خدای دیگری کنار دانش جای دهی! دانش و اعتقاد مثل آب و آتش هستند و هیچ نقطه‌ی اشتراکی بین آنها وجود ندارد. اعتقاد مذهبی بعضی از دانشمندان چیزی جز خودفریبی و بازی با کلمات نیست.

٨- عشق بورز! تمامی مذاهب رابطه‌ی بین زن و مرد را محدود می‌کنند و عشق‌ورزی را باعث اضمحلال روح و جسم می‌دانند. چنان‌چه جوانان در مصر و پاکستان، زندگی شادتر و دستیابی راحت‌تر به سکس و موسیقی داشتند، ما به قوانین ضد تروریسم کمتری احتیاج داشتیم.

٩- تو خود خالقی و نباید زانو بزنی! بدون اعتقاد مذهبی هم می‌شود چیزهای زیبا خلق کرد. فلوت سحرآمیز موتسارت احتیاجی به اعتقاد مذهبی ندارد. هملت شکسپیر و سمفونی شماره‌ی نه بتهوون دلیل وجود خداوند نیستند بلکه دلیل وجود شکسپیر و موتسارت هستند.

١٠- تو نباید پایبند قوانین مذهبی باشی! نباید به مذاهب حقوق ویژه‌ای داده شود. احساسات مذهبی، نگهبان فلسفه‌ی اخلاقی و سیاسی نیستند. پلیدی‌ها و حماقت‌ها راحت‌تر انجام می‌شوند چنان‌چه مهر مذهب روی‌شان باشد.

مخالفان سرسخت آتئیسم، افرادی هستند که مخالفت‌شان مایه ی تعجب داوکینز است؛ چراکه اکثر آنها جزو دانشمندان هستند. دانشمندانی که وجود خداوند ضربه‌ای به جهان‌بینی آنها وارد نمی‌کند برای مثال مایکل روسه یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان می‌گوید که با توجه به کتاب «توهم خدا»، آتئیست بودن برایش شرم‌آور است. یکی از پنج کتابی که در مقابل کتاب «توهم خدا» نوشته شده، کتاب «توهم داوکینز» نوشته‌ی آلیستر مک گارت، زیست‌شناس مولکولی دانشگاه آکسفورد است.

آلیستر مک گارت از کتاب داوکینز به جهت اقتباس‌های غیر دقیق اطلاعات، انتقاد می‌کند. به نظر او، نظریه‌‌ای که می‌گوید «اعتقاد به خدا مثل ویروس عمل می‌کند» از لحاظ علمی مردود است.

آتئیست‌های نوین نظرات گروهی مشخص از معتقدان به مذهب را انتخاب می‌کنند و به آنها حمله می‌کنند، اما برای مثال کمتر مؤمنی به طور جدی خداوند را مثل یک مرکز تلفن می‌پندارد که دائماً در حال جمع‌آوری دعاهای مؤمنین باشد و به آنها پاسخ ‌دهد. آنها جملات کتاب‌های آسمانی را بدون آنکه به حکایات تمثیلی و شعرگونه‌ی آنها توجه کنند، تفسیر می‌کنند و اعتقاد به خدا را با قوانین مذهبی یکی می‌دانند. البته که می‌توان درباره‌ی ٥١٢٠ قدیس کلیسای کاتولیک بحث و جدل کرد اما اینها با «اعتقاد به خداوند» ارتباط زیادی ندارند.

هابرماس همیشه از جامعه ی «پست سکولار» صحبت می کند و در گفت‌وگو با پاپ اذعان داشت که حتی حکومت‌های دمکراتیک به اعتقادات مذهبی جامعه‌ی مدنی تکیه می‌کنند تا استانداردهای خودشان را پیش ببرند.

پاپ می‌گوید که هرگز نمی‌شود خداوند را مقابل هیچ کس در یک کارزار سیاسی وارد کرد، اما این دقیقاً به هسته‌ی اصلی تفکر آتئیسم ربط دارد چراکه در اصل برای آنها وجود خداوند خیلی مهم نیست بلکه دلایل فاجعه‌ی یازدهم سپتامبر، آنها را هراسان کرده است.

اکنون زمان یک چرخش است. آیا غرب باید در مقابل اسلام‌گرایی به ریشه های مسیحی- یهودی خود بازگردد و با اعتماد به نفس در کلاسهای درس، صلیب آویزان کند؟

آتئیست‌ها خواهان کامل شدن آگاهی جامعه هستند و می‌گویند نه تنها اسلام بلکه تمامی مذاهب به هوش انسان بی‌احترامی می‌کنند و غرب نباید به هیچ عنوان از اصلاح‌طلبان و میانه‌روهای اسلامی حمایت کند.

یان بروما در کتابش «روشنگری – بنیادگرایی» می‌نویسد: «نه هر مسلمانی و نه حتی هر مسلمان مؤمنی لزوماً مجاهد در راه خداست؛ باز شدن بیمارستان مسلمانان در ردتردام یا ساحل ویژه‌ی بانوان، نشانه‌ی اسلام‌زدگی جامعه‌ی غرب نیست بلکه یک موضوع کاملاً طبیعی و مترادف چیزی مثل رستوران گیاهخواران یا ساحل لختی‌ها است.»

برای سیستم راهیابی یک جامعه‌ی مدرن، نظرات ادیان مثل یک ماهواره‌ی دور اما مفید است. دمکراسی یک مجموعه‌ی تکثرگرا است که در آن اعتقاد مذهبی جزو لاینفک حریم خصوصی است و هرگز نخواهد مرد تا وقتی که ما از مرگ، تاریکی، غریبه و از یکدیگر می‌هراسیم.

منبع: اشپیگل

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar